-
زیر این باران بمان
دوشنبه 16 آذرماه سال 1388 11:58
کلی وقت می شه که وبلاگ رو بروز نکردم! الان داره بارون میاد :) اندکی آهسته تر زیر این باران بمان ابر را بوسیده ام تا بوسه بارانت کند (تقدیم به همسر عزیزم )
-
عاقبت
یکشنبه 17 خردادماه سال 1388 17:11
در دل و جان خانه کردی عاقبت هر دو را ویرانـه کردی عاقبت من تو را مشغول می کردم دلا یاد آن افسانـه کردی عاقبت دانـه ای بیچاره بودم زیر خـاک دانه را دردانـــه کردی عاقبت دانـه را باغ و بستان سـاختی خانه را کاشانه کردی عاقبت مولوی
-
پر کن پیاله را
چهارشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1388 20:30
پر کن پیاله را که این جام آتشین دیری است ره به حال خرابم نمی برد این جام ها ــ که در پی هم می شود تهی ــ دریای آتش است که ریزم به کام خویش گرداب می رباید و آبم نمی برد! فریدون مشیری
-
سکوت
شنبه 1 فروردینماه سال 1388 19:12
من سکوت خویش را گم کرده ام لاجرم در این هیاهو گم شدم فریدون مشیری باز هم می پرسی! چه بگویم؟ نمی شنوی! نمی بینی! چشمهایم را نگاه کن این همه حرف! من با سکوت آشنا ترم. می دانم هیاهوی روزگار نمی گذارد مثل غریبه ها شده ام
-
بهار
شنبه 1 فروردینماه سال 1388 19:07
باز کن پنجره ها را که نسیم روز میلاد اقاقی ها را جشن می گیرد و بهار روی هر شاخه کنار هر برگ شمع روشن کرده است همه چلچله ها برگشتند و طراوت را فریاد زدند کوچه یکپارچه آواز شده است و درخت گیلاس هدیه جشن اقاقی ها را گل به دامن کرده ست باز کن پنجره ها را ای دوست هیچ یادت هست که زمین را عطشی وحشی سوخت برگ ها پژمردند تشنگی...
-
بالاخره
پنجشنبه 1 اسفندماه سال 1387 13:33
بالاخره مشقای این ترم تموم شد حالا مونده سمینار آخ جون فردا میرم کوه یه کم نفس بکشم.
-
دو کلمه با خدا
شنبه 14 دیماه سال 1387 05:15
خدای خوبم می دونم که خیلی بد بودم وهستم، اما تو آینه زنگار گرفته دلم هنوزم تو رو می بینم. منو ببخش که کمتر گردگیری می کنم، آخه این روزا آب هم ناخالصی داره!
-
خوش باش
چهارشنبه 4 دیماه سال 1387 01:22
چنگ بر دل زده ای ساز میفکن خوش باش بی تو من هیچ کجـــا یکــدله ننواخــــتـه ام
-
من نزدیکم
یکشنبه 24 آذرماه سال 1387 23:55
وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ و هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند [بگو] من نزدیکم سوره بقره-آیه 186
-
ما را بس
یکشنبه 24 آذرماه سال 1387 23:53
نقـــــــد بازار جهـــان بنـــــگر و آزار جهـــان گر شما را نه بس این سود وزیان، ما رابس حافظ
-
نزول قرآن
سهشنبه 19 آذرماه سال 1387 23:40
لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ اگر این قرآن را بر کوهى فرومىفرستادیم یقینا آن [کوه] را از بیم خدا فروتن [و] از هم پاشیده مىدیدى و این مثلها را براى مردم مىزنیم باشد که...
-
تقیه درد
سهشنبه 19 آذرماه سال 1387 23:24
در دردها دوست را خبر نکردن، خود، یک عشق ورزیدن است. تقیه درد زیباترین نمایش ایمان است. به محبت خلوصی می بخشد که سخت شیرین است. دکتر شریعتی
-
شتاب کن
سهشنبه 19 آذرماه سال 1387 23:17
صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن دور فلـک درنــگ نــــدارد شتـــــاب کن زان پیشـتـر که عالم فانـی شود خراب ما را به جـــــام باده گـلگون خـراب کن حافظ
-
نگفتن
جمعه 8 آذرماه سال 1387 18:57
ارزش انسان به اندازه حرفهایی است که برای نگفتن دارد. دکتر شریعتی
-
ریشه
جمعه 8 آذرماه سال 1387 18:53
ریشه گلی است که به شهرت پشت کرده است. جبران خلیل جبران
-
نعمت
جمعه 8 آذرماه سال 1387 18:35
فبای الاء ربکما تکذبان ای گروه جن و انس! کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می کنید؟ سوره الرحمن
-
چه کسی می داند؟!
دوشنبه 4 آذرماه سال 1387 19:40
چه کسی می داند؟! دل من همره دریا رفته است؟! من هماندم که سکوت بغض بی حاصل ما را بشکست کاسه ای آوردم، لبریز از آب برگ سبزی همراه "به هوایی که مگر صید کند شهبازم" ریختم آب و به دل گفتم: تا رمق داری تو دور شو از این شهر دور شو از این شور "تا به جولانگه خورشید رسی رقص کنان"
-
آمده ام
شنبه 2 آذرماه سال 1387 22:46
آمـده ام که سر نـهم عشق تو را بسـر برم گر تو بگویی ام که نی،نی شکنم شکر برم اوست نشسته در نظر، من به کجا نظر کنم اوست گرفته شهر دل من به کجا سفـر برم مولانا
-
انتظار
شنبه 2 آذرماه سال 1387 22:40
نه جبر روزگار ما را ساخت نه بی قراری سخت انتظار پس باز هم منتظر می مانم... تا که دستان تو راهش بدهد پنجره را بگشاید
-
دلتنگ
شنبه 2 آذرماه سال 1387 22:36
دلم به اندازه تمام دلتنگی ها تنگ است. خدای من فقط تو می دانی ... ومن می دانم که دلتنگی ام را مهربانی تو همراهی می کند.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 1 آذرماه سال 1387 12:22
از در در آمدی و من از خود بدر شدم گویی از این جهان به جهان دگر شدم سعدی
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 30 آبانماه سال 1387 23:58
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر یادگاری که در ایــن گنبــد دوار بمــاند