سخن عشق

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر

سخن عشق

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر

آمده ام

آمـده ام که سر نـهم عشق تو را بسـر برم

گر تو بگویی ام که نی،نی شکنم شکر برم

اوست نشسته در نظر، من به کجا نظر کنم

اوست گرفته شهر دل من به کجا سفـر برم

مولانا

انتظار

نه جبر روزگار ما را ساخت نه بی قراری سخت انتظار

پس باز هم منتظر می مانم...

تا که دستان تو راهش بدهد

پنجره را بگشاید

دلتنگ

دلم به اندازه تمام دلتنگی ها تنگ است.

خدای من فقط تو می دانی ...

ومن می دانم که دلتنگی ام را مهربانی تو همراهی می کند.